پنجشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۹۹

 صدای زرداد صدای قوم خاص نیست.

زرداد برای جلب توجه و استفاده از احساسات دیگرباره ی پشتونها ی ساده دل عربده میکشد تا از آنها برای رسیدن خود به اقتدار که در سروبی داشت استفاده نماید.
زرداد در سروبی قمندان یک بخش از گروه های مسلح گلبدین علیه دولت نجیب بود. او به هر بهانه یی آدم میدرید. زردادجلو چشمان مسافرین ، نمایش دریدن انسان توسط دندانهای خود را اجرا میکرد. بارها درملای عام به زنان جلو چشمان مردهای شان تجاوزکرد.انسانهارا زنده زنده آتش زد. بارها همراه با سگ های درنده بجان انسانها افتاده با سگها مشترک شکم مسافرین را که از کابل به طرف جلال اباد رهسپار بودند را میدرید وگوشت آنهارا میخورد. این خاطرات وچشم دید ها ، بارها در ویبلاگ ها و سایت های انترنتی نوشته وخوانده شده اند.
درست است که زرداد امروز در سایه اقتدار امریکا وحکومت فاشیست کابل میلولد و میجفد اما این زوزه های وی ازروی ناچاری است. زرداد دیگر مثل حکمتیار نیش های سگی اش افتاده و این روباه فرتود سالهاست که دم غیرتش راچرخش روزگار بریده است ولی او برای برگشتن به دیروزهای خویش به هر حیله و نیرنگی متوسل خواهند شد.
Image may contain: one or more people
Mahdi Bakhtiari, رفیق خموش and 410 others
69 comments
71 shares
Like
Comment
Share

 مارشال دوم

در یازدهم سپتمبر2001 که با سقوط برج های دوقلوی نیویارگ ، شری خیست که به خیر مجاهدین انجامید و آنها بار دیگر شهپر چورو چپاول را برشهرکابل گسترانیدند .
فهیم یکی از قمندان های سرشناس جمعیت اسلامی ، در کارته پروان شهرکابل اپارتمان مجلل یکی از تاجران بزرگ هموطن سیک بنام (سوربیرسینگ ) را بدون هیچ قباله ی شخصن مصادره کرده تهدیدش کرد که تا فلان روز خانه و منطقه را بشرطی ترک کند که کلید وسند خانه را باخود نبرد.
تاجر هموطن قبل از اتمام موعد مقرر، جان خود و بستگانش را برداشته شکرخدا را در گوشه دیگر شهر بجای اورد.
قمندان فهیم بعد از آنکه اپارتمان را تصاحب گردید بفکر برادرانش افتاده طرحی بهتری ریخت. او همه صاحبان خانه های مجاور مقر خویش که همه هندو وسیک بودند را بحضور طلبیده برای انها گفت : شما میدانید که من در اینجا نیاز شدید به گرفتن امنیت دارم. لهذا شماهایا تضمین تامین امنیت خانه من را به گردن بگیرید یا این که منطقه را ترک کنید تا خدای نخواسته بمن گزندی نرسد و شما ها منت بردار نشوید!
بدین حیله فهیم که هنوز با مارشالیدن فاصله داشت ، خانه های هموطنانش را مصادره نموده تصاحب گردید.
Image may contain: 1 person, close-up
محمدحسین فیاض, Javid Haqjo and 191 others
32 comments
7 shares
Like
Comment
Share

 اولتیماتوم مرک

بعد ازسرنگونی داکتر نجیب در سال 1371 یعنی از 28 سال بدین سو ، رخنه کشتار یک جانبه هزاره ها در افغانستان باز شده و تا امروز این هیولای تشنه به خون ، مستمرن با خون این مردم نفس تازه میکند.
نحوه نسل کشی هزاره ها روز بروز مدرن تر شده میرود، اگر دیروزها با کشیدن یک ماشه یک هزاره جان میداد؛ امروز با سویچ کردن یک دکمه ده ها انسان هزاره تکه تکه میشود .اما در مقابل ، در اراده این مردم هیچ تغیری رونما نگردیده است.
28 سال قبل وقتی برهان الدین ربانی سناریوی افشار را بنمایش گذاشت، مقاومت های ما مقطعی بود ونتوانستیم در مقابل استبداد استوار بمانیم . امروزهم که سالانه صد ها جنایت شبیه حادثه اخیر مسیر قیاق-غزنی خلق میشوند هنوز بعد از یک سراسیمگی وهیاهوی مختصرفضای مجازی همه چیز بار دیگر عادی میشوند وتا واقعه ی بعدی خشم های مان را غلاف مینماییم.
درد بی ارادگی ، تصمیم مردگی وپراگندگی این مردم بمراتب کشنده تر از کشتارهای جمعی ، مرگ های خانه بست و تباهی های حاضر است.
تصمیم نهایی اما بدست خود این مردم است، هزاره ها تا روزی که به باور های شان تغیر ایجاد نکنند این روند کشتارنه تنها ادامه خواهند یافت که روز بروز جدی ترخواهند شد و این اولتیماتوم تا پاکسازی قومی شان ادامه خواهند یافت .
مردم باید به این باور برسند که راه نجات شان تنها در اراده و بازوان خود خودشان نهفته است وهیچ نیروی غیبی از اسمانها برای نجات شان نازل نخواهند گردید وهیچ پناهی را کسی برای شان مهیا نخواهند کرد . روزی که مردم

 شعر ناچیزی در مدح شهروال خدمتگذار کابل

................
الا ای شهروال شار کابل
چه لافها پیش مردم میزنی تو
به خلوتگه که موری ای منافق
خدا را هم قدی سُم میزنی تو
بَوَالله لقمه خلق خدا را
که از سرشیو حلقوم میزنی تو
جواب جیغ و داد مردما را
قَنجیغی شاخ و قَد دُم میزنی تو
یگورا نیش و دندو بورنی یکجای
یک را قَد تای پاردُم میزنی تو
دَ یاد مو منده چتری های تو آلی
اگرچه خود ره ، رَه گُم میزنی تو
گهی طیاره را بوکلی موخوری
گهی از نان مردم میزنی تو
شکم اس یا گدام ارگ کابل
که هَش صد تاره لخشوم میزنی تو
تو شیطو را قدی شیطانی های خو
لگد در فرق مرحوم میزنی تو

 مارشال دوم

در یازدهم سپتمبر2001 که با سقوط برج های دوقلوی نیویارگ ، شری خیست که به خیر مجاهدین انجامید و آنها بار دیگر شهپر چورو چپاول را برشهرکابل گسترانیدند .
فهیم یکی از قمندان های سرشناس جمعیت اسلامی ، در کارته پروان شهرکابل اپارتمان مجلل یکی از تاجران بزرگ هموطن سیک بنام (سوربیرسینگ ) را بدون هیچ قباله ی شخصن مصادره کرده تهدیدش کرد که تا فلان روز خانه و منطقه را بشرطی ترک کند که کلید وسند خانه را باخود نبرد.
تاجر هموطن قبل از اتمام موعد مقرر، جان خود و بستگانش را برداشته شکرخدا را در گوشه دیگر شهر بجای اورد.
قمندان فهیم بعد از آنکه اپارتمان را تصاحب گردید بفکر برادرانش افتاده طرحی بهتری ریخت. او همه صاحبان خانه های مجاور مقر خویش که همه هندو وسیک بودند را بحضور طلبیده برای انها گفت : شما میدانید که من در اینجا نیاز شدید به گرفتن امنیت دارم. لهذا شماهایا تضمین تامین امنیت خانه من را به گردن بگیرید یا این که منطقه را ترک کنید تا خدای نخواسته بمن گزندی نرسد و شما ها منت بردار نشوید!
بدین حیله فهیم که هنوز با مارشالیدن فاصله داشت ، خانه های هموطنانش را مصادره نموده تصاحب گردید.
You, Rahmat Mohibi and 4 others